-
۱۹ بهمن ۰۱
-
۷۵۰
دوستان، هم از صحبت های شما و هم از اتفاقی که همین امروز برام افتاد، یاد یه مثال خوب دیگه برای تشریح وضعیت امروز خودمون و گروهمون افتادم. وضعیت بغرنج و وهم آلودی که متأسفانه همه مون توش گرفتار شدیم و بعضاً بلاتکلیفیم... بهتون میگم، دیگه تأیید و ردش با خودتون... ببینید.. من چون مؤسس و ادمین چند سایت و دامنه هستم، مجبورم از آپ وب سایت های کنترل کننده بین المللی روی گوشیم استفاده کنم که به محض قرمز و اصطلاحاً دان شدن و خواب رفتن سرورها، آلارم میده تا متوجه بشم که فلان سایت و فلان سایت الان دان هستند و واقعاً هم دمشون گرم... خیلی بهم کمک می کنند تا بالاخره یه کاری بکنم و دوباره سایت های دان شده بالا بیاد...
قبلاً خیلی کم حالت قرمز اتفاق می افتاد و بعدشم سریع سبز می شد، ولی طی این سه - چهار ماه گذشته، آنقدر این دان شدن ها برای دامنه ها زیاد شده که نه تنها امان من بلکه همه ی وب مستر ها و صاحبان دامنه ها و سایت های ایرانی رو بریده... مثلاً همین الان زده که سایت اندیشکده ی بین المللی فرهیخت همین امروز چند بار قطع و وصل شده و آخرین بار به مدت ۹ دقیقه خاموش بوده!!!
حالا... من یقه ی کیو بگیرم؟ ... به قول اراذل محترم 😊 به کی ناسزا بگم؟ ... حرصمو سر کی خالی کنم؟ ... سر ۱. این آپ و اون شرکت بین المللی که داره مثل نقل و نبات سایت هامو قرمز و دان نشون میده؟ ۲. یا سر شرکت سرویس دهنده و میزبان سایت و دامنه هام و یا ۳. سر شرکت سرویس دهنده ی اینترنتم و اصطلاحاً همون اینترنت پرووایدرها یا نهایتاً ۴. سر شرکت ارتباط زیرساخت کشور که متولی اول و آخر تأمین اینترنت کشوره؟! سر کدوم یک از این چهارتا داد بزنم؟
حتماً همه تون میگید خب..معلومه؟ مقصر چهارمیه! یعنی شرکت ارتباطات زیرساخت! ... ولی اینطور نیست... چون چند ساعت بعد اختلال های بزرگ، آقای سخنگوش با پررویی مصاحبه می کنه و میگه که ما مقصر نیستیم!!!.. قبلاً بهانه های ظاهرپسندی می آوردند و عوام هم باور می کردند مانند این که لنگر فلان کشتی تو خلیج فارس گیر کرده به کابل فیبر نوری و تو دریا و ترکونده!!!...
اما اخیراً باب کردن به هر بهانه ای این لامصب شیر اینترنت رو هی کم و زیاد می کنن یا اصلأ دقائق و ساعاتی و بسته به منطقه ی جغرافیایی مد نظرشون می بندند مانند اختلال دیروز ساری که گفتند مشکل فنی بوده یا همین الان مازندران اختلال داره یا مثل قصه ی مسخره ی کنکور که صراحتاً گفتند عمدی بوده و وقتی هم صاحبان مشاغل و مردم اعتراض می کنند ، میگن به خاطر مصوبه ی فلان جا مجبور شدیم اینترنت مناطقی رو قطع کنیم!...
حتی یه بار به مدت ۱۲ ساعت همین سایت اندیشکده رو اشتباهی فیلتر کرده بودند و کلی تماس و ارتباط گرفتم تا دوباره وصل شد. همیشه همین حرف رو میزنن که ما یه عضو از دوازده عضو یه کارگروهیم و اونا تصمیم می گیرن و ما هیچکاره ایم!!... خلاصه اینکه اینقدر اوضاع اینترنت کشور خرابه و صنایع مرتبط با ict از کسب و کارهای کلانی مانند دیجیکالا و اسنپ و تپسی و... بگیرید تا خرده کسب و کارهای اینستاگرامی و... حتی سازنده های بازی های رایانه ای و گیم نت ها و خصوصاً دانش آموزا که تنها دلخوشیشون تو اوقات فراغت شون، همین بازی های رایانه ای و اینترنتی بود و خلاصه این که همه ی ما مثلاً آی تی من ها بیچاره شدیم... تا جایی که شنیدید به طعنه، در شبکه های اجتماعی عنوان آقای وزیر ارتباطات کشور رو گذاشتن وزیر قطع ارتباطات کشور!!!
حالا... تمام حرف من از روز اول بهمن امسال که عملاً همه بسم الله گفتیم و کرکره ی تقریباً خاموش این گروه رو دوباره بالا کشیدیم تا دورهمی، حرف بزنیم و همفکری کنیم این هست که ...
لعن و نفرین و قهر و آشتی نه با این ۱. شرکت سازنده ی اون آپ نمایشگر درسته و نه ۲. اون شرکت اینترنت دهنده و نه ۳. این شرکت میزبان و سرور هاست و دامنه و نه حتی به نظر من ۴. همین شرکت ارتباطات زیرساخت و نهایتاً وزارت قطع ارتباطات چون همه راست میگن... هیچکی کاره ای نیست و اتفاقاً خودشون به صراحت هم میگن که ما هیچ کاره ایم!!....
کما این که وقتی مثلاً یه سربازی راه یه خیابونی که همیشه باز بوده رو بسته، هیچ کدوم ما به اون بدبخت سرباز راهنمایی و رانندگی لعن و نفرین و قهر و ناسزا نمیگیم... حتی نه اون اون افسری که اون گوشه ی چهارراه ایستاده، بلکه مقصر اونیه که تو یه اتاق گرم و نرم پشت مونیتورها نشسته و با بی سیمش داره امر و نهی می کنه که کجا رو ببندند و کجا رو باز بذارن.. مقصر اون خان هفتم و آخریه نه اول تا ششم!!!
حالا... قصه ی پرغصه ی این دو قطبی شدن جشنواره ی فیلم فجر امسال هم حکایت همین خان های اول تا هفتمه... تمام قهر و آشتی ها رو بذارید برای کسی که واقعاً مقصره...
کما این که تو داستان قطعی اینترنت من اصلاً از شرکت اینترنتی و میزبان هاست و حتی مخابرات گله مند نیستم و اصلاً کاری باهاشون ندارم! هرجا برسم، تمام گلایه هامو از همون شورا می کنم و همون حرف آیت الله جوادی آملی رو بهشون میزنم که اگه ایمان مون راسخ باشه، نباید از وضعیت فضای مجازی برای جوانهامون هراس داشته باشیم!
کما این که به خاطر تصادفات و تلفات بالای جاده ای کشور، هیچ موقع جلوی صنعت خودروسازی رو نمی گیرن! اصلاً چه ربطی داره اینها به هم؟!
پس اگه واقعاً میخواهیم قضاوت درستی در هر چالشی اعم از اقتصادی، اجتماعی، علمی، فرهنگی و هنری و حتی ورزشی داشته باشیم، به نظر من، گیر دادن ها و قهر و سردی ها با خان های اول تا ششم هیچ دردی رو دوا نمی کنه و راهگشا نیست و یه جوری آدرس غلط دادن نخودی هاست!!!
تو همین جشنواره ی خودمون هم نه ارشاد مشهد مقصره که خودشون میگن ما هیچ کاره ایم! نه دبیرخانه ی جشنواره ی تهران که اونا هم مأمورند و معذور... حتی اگه همه ی کادر قدیمی استعفا بدن، باز یه عده ی دیگه میان جاشون و جشنواره ی ۴۴ ام رو برگزار می کنند! حتی وزارت ارشادش هم مجبوره برگزار کنه تحت هر شرایطی! خود وزیر هم صراحتاً گفت که دستور همین شوراست که شرایط فرهنگی و هنری کشور رو به حالت طبیعی در بیارید!
ببخشید که نوشته ام طولانی شد، خلاصه این که اگه وزارت کشاورزی مون بی عرضه هست، تقصیر دامدار و مرغدارمون چیه که با هزار امید، جوجه ریزی کرده و حالا کلی مرغ و تخم مرغ رو دستش مونده؟ دیدید که تو صدا و سیما هم رسماً اعلام کردن مردم بیایید از ما مرغ بخرید و فریز کنید و دیگران رو هم تشویق کنید تا ما ضرر نکنیم و خیلی از مردم هم رفتند این کار رو کردن!
حالا یکی بیاد این وسط بگه که خاک بر سر همه تون... از مرغدار گرفته تا شش خان بالاتر!!! اینها همه آدرس غلطه... گیر و گور به خودیه.. اصلاً یه جورایی خودزنیه... خودزنی که دودش نهایتاً به چشم خودمون میره...
گیر و گور اصلی تو خان هفتمه و وزارت کشاورزی که بعد ۴۴ سال از انقلاب، هنوز خبر ثابت اول و دوم تمام بخش های خبری صدا و سیمای این مملکت، شده مرغ و گوشت! 😊
تا جایی که فکر کنم اصلا یه دستگاه SNG واحد سیار صدا سیما صبح تا شب تو میدان بهمن تهران مستقره تا اون خبرنگار خوش تیپ جناب آذری بقا هر روز از این بازار خبر بده هرچند که درست ترش این بود که این واحد سیار بره سر چهارراه استانبول و هر روز از بازار ارز و دلار به مردم خبر بده!!!
این نظر منه... اگه مثلاً به من مرغدار غیرارشادی، گیر بدید که چرا سایت و شبکه اجتماعی راه انداختی برای جشنواره مشهد و چرا تعطیلش نکردی؟ یه جور آدرس غلطه... یه جور خودزنیه! اگه به مرغداری ارشاد خراسان هم گیر بدیم، بازم همچنین، به شرکت جوجه ریزی دبیرخانه ی جشنواره ی تهران هم که به طرق اولی همچنین.. اونا هم مأمورند و معذور.. چه کنند؟.. گیر افتادن این وسط... به وزارت جوج و دام و تأمین غذا و علوفه ی فرهنگ و ارشاد هم گیر بدیم، بازم تف سربالاست! گیر اصلی تو شورایی است که باید هم به فکر امنیت اجتماعی مردم باشه و هم به فکر امنیت اقتصادی شون و هم به فکر امنیت فرهنگی شون و هم امنیت هنری شون و هم امنیت حتی دینی شون...
اینها همه زنجیره وار به هم مرتبطند... نمیشه یه زنجیره رو گرفت و باقی رو رها کرد! که به قول دانشمندان، مقاومت یه زنجیر، برابر ضعیف ترین حلقه اش هست!
حالا ضعیف ترین حلقه ی این زنجیره ها تو این کشور، همین حوزه ی فرهنگ و هنر هست که خدازده ی خدایی هست، اصلاً فرهنگ کیلو چند؟! دقیقاً مثل لاستیک زاپاسه که احتیاطی همیشه با مسئولامون هست که تا مستأصل نشن، نمیرن سراغش!
حالا... تمام حرف اول و آخر من اینه که شما رو به خدا:
پس دیگه من و شما تو سر این خدا زده نزنیم که مال خودمونه! حق خودمونه! مال خود ما مردمه! دولت ها تو همه ی جای دنیا نوکر مردمن! پس عرصه ی فرهنگ و هنر و فیلم و سینما و تئاتر و موسیقی و... که میراث خودمونه رو لااقل خودمون حفظ کنیم و نگهداری و الا اگه خودمون هم بزنیم تو سر ببخشید مثلاً مرغدار فیلمساز، بگیم چرا مرغ فیلم درست کردی؟ به سر بازیگر داد بزنیم چرا تو این مرغ فیلم بازی کردی؟ به سر مرغبان ارشاد داد بزنیم و بگیم اصلا چرا اون مرغ فیلم ها نیومدند تو جشنواره و چرا به این مرغ فیلم های آبکی مجوز دادی؟ همه ی این ها آدرس های غلطیه و ره گم کردنه و به قول فوتبالی ها گل به دروازه ی خودیه که دست آخر دودش به چشم خودمون میره... سفره مون بی مرغ می مونه! هم مرغدار ضرر می کنه و هم مردم!
دیگه لازم به یادآوری هم نیست که جای اعتراض با خان هفتم همه چیز تو این کشور، این گروه فسقلی ما نیست چون کار و بارش تخصصی در مورد فیلم و هنر سینماست! و ورود اینجا به این مباحث، باعث میشه درگیر حاشیه ها بشیم و از اصل کارمون عقب بیفتیم و اصلاً عقلانی هم نیست...
اینقدر گروه و کانال تو شبکه های اجتماعی و سایت در بستر اینترنت و ... در مورد همه چیز از جمله اون خان هفتم هست که خود من هم تو خیلی شون عضوم و حرفام رو اونجا زدم و میزنم ... ولی دیدید که حتی یه بار ماستا رو نریختم تو قیمه ها!!! فرهیخته باشیم و هر چیزی رو سر جای خودش قرار بدیم...
خاک اره ی پیشینیان خودمون رو دوباره اره نکنیم و از اشتباهات شون درس بگیریم که اگه چنین بود، الان ما هم در مشهد که دومین مردم سینمارو بعد تهرانیم، باید جشنواره ی لااقل چهلم مشهد رو برگزار می کردیم نه این که بیست و یکسال!!! عقب افتادیم و داریم بیستم رو برگزار می کنیم و تهرونی ها چهل و یکم!!! .. فتأمل...
اتفاقاً به خاطر همین آدرس های غلطه که خیلی چیزهای مهم دیگه هم همین الان یادمون رفته که مثل حال الان ما، چه بسا فرزندانمون سالهای بعد به ما خرده و ایراد بگیرند...
مثلاً یادمون رفته قبلا جشنواره ی استانی ها هم مثل تهرونی ها ده روز بوده و الان هم آب رفته و شده هشت روز! و هیچ کدوم مون هم حواسمون به این حقی که داره از شهرستانی ها از جمله مشهدی ها تضییع میشه نیست!
شاید بعضی ها بگن ... بهتر... اصلاً مورچه چیه که کله پاچه اش باشه! بله.. امسال و شاید سال و سالهای بعدش هم اینطور باشه، ولی بالاخره یه روزی میرسه که این رودخونه راه خودشو دوباره پیدا میکنه و فیلم سازهای خوبی هم پیدا میشن که فیلم های تاپی می سازنن و میارن تو جشنواره و اون موقع چه خاکی می خواهیم به سر کنیم؟
وقتی که دیگه جا افتاده سهم شهرستانها شش روزه! باید تو شش روز فیلمها رو ببینن، تو یه روز چهار سیانس هم شد، شد! وقتی هم گله کنیم که چرا برای تهرونیها دهه ی فجره و برای مشهدی ها شُشِ فجر؟، میگن حقتونه! میخواستید ساکت نمونین! باید همون سال اولی که شش روز شد بگید نه الان چند سال از این قاعده گذشته و دیگه جا افتاده و نمیشه کاریش کرد!
جهان چون چشم و خط و خال و ابروست.. که هر چیزی به جای خویش نیکوست!
بازم از این که طولانی شد این درد دلم، عذرخواهم... این از درددل من... شما هم درددلای فرهنگی و هنری و سینمایی تون رو همینجا بگید و باقیش رو تو گروه خودش.... خوش باشید و مانا...