برخی معتقدند «جرم» بهترین فیلم سالهای اخیر کیمیایی است و شاید این فیلم
را نتوان با دیگر ساختههای کیمیایی مقایسه کرد.البته نگارنده فیلم قبلی
کیمیایی «محاکمه در خیابان» را بیشتر دوست دارد. چون معتقدم که ساختن فیلم
خیابانی در مدت زمان کم، کار بسیار مشکلی است. اما «جرم» قصه جذابتری از
فیلم قبلی دارد و از بازیگران خوبی هم برای بازی استفاده شده است. اما
«جرم» در ایده میماند و کمتر ایده در قالب قصه گسترش پیدا میکند و چون
کیمیایی رغبتی در پرداخت شخصیتهای اصلی و فرعی فیلم خود به مخاطب ندارد،
داستان خوب گسترش پیدا نمیکند و تماشاگر – حتی آنهایی که با مولفههای
سینمای کیمیایی آشنا هستند- فقط به یک ایده کلی و بعضا دیالوگهای زیبا و
طراحیصحنه خوب مواجه میشود. همین....
در این نوشتار به بهانه اکران «جرم» در جشنواره مشهد نگاهمان را از این
فیلم برمیداریم و نیم نگاهی به تفکر و ویژگیهای آثار کیمیایی داریم.
درونمایه اغلب فیلمهای کیمیایی را باورها و ارزشهایی میسازد که یا از
بین رفته یا کمرنگ شدهاند. کیمیایی از جوانمردی، غیرت و رفاقت تا سر حد
مرگ قصه میگوید و قهرمانانش را با این صفات در بستر جامعه امروزی با
مشکلات سیاسی-اجتماعی درگیر میکند تا از ارزشهای خود دفاع کند. ارزشهایی
که مردم عامهپسند ممکن است دوستشان داشته باشند ولی با زندگی مدرن در
تناقض میباشند. نقد اینگونه داد ستاندن که حتی گاهی به قیمت گذشت از
هنجارها میباشد، موضوع مهمترین چالش منتقدان کیمیایی را تشکیل میدهد.
آنها بر این باورند که این روایتگری چیزی جز پافشاری لجوجانه کیمیایی بر
پنداری غلط نیست.
بارزترین توانایی کیمیایی در فیلمنامههایش، قدرتی است که در خلق شخصیتی
بهعنوان اسطوره دارد. قهرمانی که در قلب اجتماع مبارزه میکند و از بین
میرود، تا جهانِ خواسته خود را بسازد و در این رهگذار به یک اسطوره تبدیل
میشود.
بخش مهمی از جذابیت فیلمهای کیمیایی مربوط به دیالوگها و مونولوگهای خاص
اوست. کیمیایی زبان عامیانه (کوچه و بازار) رابه خوبی میشناسد و در ایجاد
ضرباهنگ مناسب برای ادای آنها مهارت زیادی دارد. به همراه علی حاتمی،
کیمیایی را نیز باید خالق بخش عمدهای از مشهورترین دیالوگهای تاریخ
سینمای ایران دانست.
رویاهای از دست رفته
فیلم ویدئویی «صدای پای من» به کارگردانی مهرداد خوشبخت بر اساس ایدهای جذاب ساخته شده اما ساختار آن ضعیف است.
سینمای کودک و نوجوان سالهاست که وضعیت خوبی را چه از نظر کیفیت و چه از
نظر کمیت برخوردار نیست. تعداد این فیلمها، کم است و هزینههای پایین ساخت
آنها عملا امکان هرگونه بلندپروازی را از نویسنده و فیلمساز میگیرد، در
چنین شرایطی اقدام برای ساختن فیلمی برای این محدوده سنی به خودی خود حرکتی
قابل تقدیر است.
همچنین فیلم سینمایی «صدای پای من» به کارگردانی مهرداد خوشبخت داستان
کودکی 12ساله را روایت میکند که دونده اول شهرش است؛ او بر اثر حادثهای
روی مین رفته و پایش را از دست میدهد و پس از مدتی پدر و مادر پسر، پایی
مصنوعی برایش تهیه میکنند.
ایده ابتدایی فیلم، ایده جذابی است، یک پای مصنوعی که شخصیتی مستقل دارد و
به صورت مجزا از صاحبش تصمیم میگیرد و عمل میکند و در مسیر فیلم این دو
باید به یگانگی برسند. اما پرداخت چه در فیلمنامه و چه در کارگردانی با
مشکلاتی روبهروست.
فیلمنامه و وقایع آن کاملا قابل پیشبینیاند. از همان ابتدا که پا شروع به
حرف زدن میکند، تصور اتفاقات بعدی سادهترین چیزی است که به ذهن تماشاگر
میرسد و در فیلم هم کوچکترین تلاشی برای خلق وقایع تازه و غیرمنتظره
دیده نمیشود. اما مسئلهای که به این موضوع دامن میزند شیوه اجرای
صحنههاست.
در اجرا نیز کوچکترین خلاقیت و تازگی به چشم نمیخورد حتی برخی صحنهها به
شیوهای اجرا شدهاند که گویی از مجموع سریدوزی شده صحنههای مشابه، یکی
بر حسب اتفاق انتخاب شده است. مگر ما چقدر این نامهرسان را در ده
دیدهایم؟ یا مگر کودک در بزرگسالی آرزوی نامهرسان شدن دارد؟ یا مگر
نامهرسان شخصیت مورد علاقه اوست؟ یا شاید او در مورد بسیاری از آدمها و
شغلها این رویا را میبیند که فیلم نشانهای از چنین چیزی به دست ما
نمیدهد و یا... هیچ کدام اینها نیست و اصلا مشخص نیست که پخش کردن
نامهها چه جذابیتی برای کودک دارد و از کجا به رویای او راه پیدا کرده،
تنها علت انتخاب میتواند رنگارنگ بودن نامهها و شاید زیبا بودن این صحنه
از نظر تصویری باشد که قانع کننده به نظر نمیرسد.
انتخاب فانتزی متناسب با فضای فیلم و متناسب با روحیات اشخاص بازی یکی از
تعیین کنندهترین عناصر است و بخشی از فانتزی این فیلم کاملا با فضای آن
ناهمخوان است و اساسا از جنس دیگری است. واکنشهای با نمک و دوست داشتنی
لاکپشت و پرندهها همان چیزی است که فضای فیلم آن را میطلبد اما جای ماه
با آن صورت و چشم و ابرو اصلا در آسمان این ده و آسمان رویای این کودک
نیست. مگر اینکه با پیشزمینهای به آن برسیم و قصدمان به رخ کشیدن این
ناهماهنگی باشد که نشانهای مبنی بر این نیز در فیلم وجود ندارد.
توجه به حیوانات و تلفیق زندگی آنها با زندگی روزمره کودک یکی از نکات
مثبت فیلم است، بدون حضور آنها فضای اتاق او بسیار خالی به نظر میرسید و
غرغرهای بیش از حد پا و جر و بحث او با صاحبش ملالآور میشد. واکنشهای
لاکپشت از اتاق کودک آغاز میشود و اگر زودتر از آن، زمانی که دیگران قصد
دارند او را به میدان مین پرتاب کنند واکنش او را میدیدیم، صحنه میتوانست
بسیار تاثیرگذارتر از آب در بیاید و وحشت او از این اتفاق با وحشت کودک
بعد از قطع شدن پایش شباهتی ایجاد میکرد که موجب پیوند درونی قویتری میان
سکانسهای مجزا میشد.
در کل میتوان «صدای پای من» را در حد و حدود یک فیلم تلویزیونی ارزیابی
کرد که از کشش چندانی برای جذب مخاطب و ظرفیت نمایش روی پرده بزرگ سینما
برخوردار نیست.
حسن نجفی در نشست نقد فیلم «آسمان هشتم» عنوان کرد ؛ ما سیمرغی گرفتهایم که ورای همه سیمرغهاست
اولین جلسه نقد فیلمهای هشتمین جشنواره فجر مشهد با فیلم «آسمان هشتم» و
تحت عنوان «شاخصهای سینمای دینی» عصر یکشنبه در سالن یاسمن سینما هویزه
مشهد برگزار شد. در این نشست پس از اکران فیلم با حضور حسن نجفی، کارگردان و
نویسنده و محمدرضا دلپاک، صداگذار فیلم در حضور جمع اندکی از علاقهمندان
سینما به برخی مولفههای سینمای دینی و مسائل صداگذاری سینما پرداخته شد.
حسن نجفی که از شیوه اکران و صدای فیلم در سینما هویزه راضی نبود در ابتدای
این جلسه درخصوص شکلگیری این فیلم سینمایی گفت: یکی از عکسهای زیبایی که
در آلبوم خانوادگی من است عکسی است که به همراه خانواده به مشهد آمده و
دست به سینه ایستادهام. بعد از آن من سفرهایی به جمهوری آذربایجان
داشتهام و آنجا دیدهام که امام رضا(ع) مال مشهدیها نیست و اصلا مال
ایرانیها نیست. آنجا احساس کردم میشود نزدیکتر بود و دور شد و میشود
دور بود و نزدیک شد.
وی افزود: پس از آن دغدغههای منطقهای خود را هم وارد احساسم به امام
رضا(ع) کردم، از طرفی در همین جشنواره فیلم رویش مشهد فیلمی درباره پیوند
قلب دیدم (فیلم پیوند به کارگردانی جمشید مجددی) جرقه ای در ذهنم زده شد.
به همراه مجید مجیدی اتودهایی زدیم که فیلمی در اینباره بسازیم، آقای
مجیدی بعد درگیر کارهای دیگر شد و من فیلمنامهای را بر این اساس و با توجه
به احساس خودم به امام رضا(ع) نوشتم که برای ساختنش چندینبار پروانه ساخت
گرفتم و نشد تا سرانجام فیلم امسال در مشهد کلید خورد.
نجفی همچنین در مورد تعریف سینمای دینی گفت: ما صدهاتعریف از سینمای دینی
داریم اما تعریف به چه دردی میخورد، هیچ وقت قائل به مرزبندی نبودهام،
هیچگاه اینطور نبوده که اول تعریف داشته باشم و بعد بسازم. نمیشود ملاک
قائل شد، به نظرم خیلی از فرمها بهشدت دینی هستند، اما در باطن
غیردینیاند.
کارگردان «آسمان هشتم» تصریح کرد: تصورم این است که سینمای غیردینی وجود
ندارد، شاید حضور دارد اما در ساحت من نمیگنجد. گاهی ما چیزهایی را به عمد
انگ فیلم میکنیم که آن را به زمین میزند. در بلبشوی امروز سینما، «دینی»
انگ است که نمیخواهم فیلم را به آن بچسبانم. من یک فیلم انسانی ساختهام،
دین در همه شکلهای سینمایی میتواند باشد.
نجفی در بخشهای دیگری از صحبتهایش به فیلم «آسمان هشتم» پرداخت. وی گفت:
کتاب «آسمان هشتم» پیش از ساختن فیلمش چاپ شد، در کتاب، داستان کلاسیک و
خطی بود اما این روایت در فیلم شکست. از طرفی ما چند نمونه تدوین داشتیم،
در یک تدوین و در نمایش خصوصی از دقیقه 12 به بعد همه گریه میکردند اما در
نسخه اکران شده خیلی از صحنههای حسی فیلم را عوض کردیم.
نجفی همچنین در پاسخ به سئوال یکی از حضار در جلسه درخصوص نبود شخصیت بد در
فیلم افزود: چالشهای فیلم آسمان هشتم چالش با آدمهای بد نبود، بیشتر این
چالشها، درونی بودند. بازشناسی پدر از خودش، بازشناسی پدر از رحمان (پسر)
چالشهای اصلی فیلم بودند.
وی همچنین در پیشبینی نتایج جشنواره فجر و در پاسخ به یکی دیگر از
علاقهمندان سینما گفت: ما سیمرغی گرفتهایم که ورای همه سیمرغهاست، اول
اینکه از دست بشر نیست و دوم اینکه ابدی است. مهم همین است که امام رضا(ع)
اجازه داد این فیلم را بسازیم والا گرفتن جایزه برای ما مهم نیست.
کارگردان «آسمان هشتم» در انتها علت تمیز تصویرکردن مشهد را در فیلم
اینگونه توضیح داد: من مشهد را سنگ و آجر نمیبینم، شاید در مشهد هزار
بدبختی باشد ولی من زائر نمیبینم. همه آدمهای مشهد برای زائر از جنس
«مش رحمان» فیلم است. اینجا یک شکل دیگر است؛ برای همین در جاهایی از فیلم
به جای صدای اتومبیل صدای پرندهها را میشنویم. از طرفی از خاطرات خوب من
همراهی مردم، مسئولان و رسانههای مشهد با فیلم است.
محمدرضا دلپاک هم که صداگذاری «آسمانهشتم» را انجام داده بود ضمن ابراز
نارضایتی از صدای سالن سینما هویزه، درخصوص همکاریاش با نجفی گفت: برایم
فرقی نمیکند که فیلم اول یک کارگردان باشد یا فیلم چندمش، مهم خود اثر و
کارگردان است که به ما انرژی میدهد. به خاطر رفاقت و پیشنهاد آقای نجفی با
«آسمانهشتم» همکاری کردم و خوشحالم که سهم کوچکی در فیلم داشتم.
این صداگذار با سابقه سینمای ایران در ادامه افزود: اهداف ما برای این فیلم
ابتدا جنس صدا، دوم تداوم تاثیرات روانی صدا و درنهایت نزدیکی به مفاهیم
صدا بود. ما 180درجه زاویه دید داریم و 360درجه زاویه شنوایی، این امکانی
است که اگر بتوانیم خوب از آن استفاده کنیم، تصاویر زیادی را به صحنه وارد
میکنیم، برای همین در فیلم صداهایی داریم که منبع آن را نمیبینیم.
دلپاک تصریح کرد: ما زندگی صدا را سر صحنه میکشیم تا فقط دیالوگ ها را
بگیریم. ابتدا باید دیالوگها را ضبط کنیم بعد به سراغ طراحی صدای صحنه
برویم که دلخواه ما باشد. متاسفانه در فیلمهای ما کمتر صدا نوشت وجود دارد
اما در این فیلم صدا نوشت در خود فیلم بود و باید کشف میشد. به نظرم
«آسمان هشتم» یکی از کارهای خوب صداگذاری است چون ما صدای خارج از قاب زیاد
میشنویم که به موضوع فیلم کمک میکند.
وی در انتها پیشنهاد تماشای فیلم را با سیستم صوتی دالبی داد و با اشاره به
استاندارد نبودن سالنهای سینمایی ادامه داد: متاسفانه ما به گوش و چشم
تماشاگران احترام نمیگذاریم. در همه جای کشور همینطور است. هر چهقدر
صدای یک فیلم بدتر باشد تصویر هم بدتر دیده میشود حتی اگر در سالنی با
صندلیهای تمیز نشسته باشیم.
گفتنی است در این جلسه مهدی محمدی از سینماگران مشهدی به عنوان کارشناس حضور داشت که در بخشهایی توضیحات مختصری به گفتگوها افزود.
حسین بیات
خاک و آتش
مؤسسه شهید آوینی برای جشنواره فیلم فجر امسال یک فیلم ضداستعماری را به
ارمغان آورده است. این فیلم «خاک و آتش» نام دارد و به کارگردانی مهدی
صباغزاده تولید شده است. داستان مبارزات مردم سیستان و بلوچستان در برابر
استعمار انگلیس را در سالهای جنگ جهانی اول روایت میکند. کلنل کیت و
نیروهای زیرنظر او به بهانه خط تلگراف به منطقه میآیند اما جیاند (با
بازی فریبرز عربنیا) و یارانش به رهبری ملافقیر علی در برابر کلنل و
افرادش ایستادگی میکنند تا اینکه...
در این فیلم 90دقیقهای فریبرز عربنیا، میترا حجار، سیداحمد نجفی، فرامرز
صدیقی، جمشید جهانزاده، فرهاد قائمی، قاسم زارع، کاظم افرندنیا وصدیقه
کیانفر بازی میکنند.
در کارنامه این کارگردان مشهدی سینمای ایران میتوان به ساخت آثاری چون
«راننده تاکسی»، «مارال»، «پیشنهاد 50میلیونی»، «صبحانه ای برای دونفر» و
«بانوی کوچک» اشاره داشت.
جرم
۱۳۸۹/۱۱/۲۶
«جرم» سیامین اثر مسعود کیمیایی، سینماگر موج نو سینمای ایران است که در
دو روز گذشته مورد توجه نسبی مردم و علاقهمندان سینمای کیمیایی قرار گرفت.
در این فیلم که حال و هوای اجتماعی، سیاسی و تاریخی دارد و در فضای
سالهای پیش از انقلاب میگذرد، پولاد کیمیایی، حامد بهداد، لعیا زنگنه،
بهاره رهنما، نیکی کریمی، داریوش ارجمند، جمشید مشایخی، سیامک انصاری و
مسعود رایگان بازی میکنند و تورج منصوری بهعنوان مدیر فیلمبرداری، اسحاق
خانزادی بهعنوان صدابردار، مصطفی خرقهپوش بهعنوان تدوینگر، ایرج
رامینفر بهعنوان طراح صحنه و لباس، محمدرضا قومی بهعنوان طراح
چهرهپردازی، تینا پاکروان بهعنوان مدیر تولید و بابک برزویه بهعنوان
عکاس فعالیت دارند.
مسعود کیمیایی امسال بعد از 40سال فیلمسازی، امسال در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر مورد تجلیل و تقدیر قرار گرفت.
پاریس تا پاریس «پاریس تا پاریس» آخرین ساخته محمد حسین لطیفی است که به نظر اغلب منتقدان
سینمای ایران، فیلم متوسطی است و نسبت به برخی آثار قبلی لطیفی مانند «روز
سوم» از سطح کیفی پایینتری برخوردار است.
این فیلم 90دقیقهای درباره اسماعیل حقیقت جانباز شیمیایی دفاع مقدس است که بههمراه دخترش یلدا برای مداوا به فرانسه میرود.
در این فیلم حسین یاری، ژاک برونه، کاترین سلو، کاظم بلوچی، سروین برتلو،
یگانه بلوچی، مهرداد ضیایی، جمشید شاه محمدی، شیوا خسرومهر و یاسمن نوروزی
بازی میکنند و محمد کاظم بلوچی بهعنوان فیلمنامهنویس، سیروس عبدلی
بهعنوان مدیر فیلمبرداری، حمید توکلیان بهعنوان صدابردار، بهرام کیانی
بهعنوان طراح صحنه و لباس، ادیل فورگین و آرزو حلاجی بهعنوان چهرهپرداز،
حسین مهدوی بهعنوان صداگذار و سیامک مهماندوست بهعنوان تدوینگرفعالیت
میکنند.
گلوگاه فیلمسینمایی «گلوگاه» ساخته محمدابراهیم معیری، کارگردان جوان سینمای ایران است که در بخش «نگاه نو» به نمایش درآمده است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: گلوگاه داستان مردمی است که هیچگاه
آنها را ندیدهایم و همیشه در جادهها از کنارشان بهسادگی عبور کردهایم و
این عبوری است از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب...
در «گلوگاه» هادی دیباجی، لادن مستوفی، کامران تفتی، سیامک اطلسی، علی
اوسیوند، مرتضی مسجدجامعی، محسن نبوی، حبیب مظفری، حسن مهمانی، ساقی
زینتی، میرصلاح حسینی، رضا حسینپور، سیامک احمدی، احمد میرصالحی، آناهیتا
غفاریان، سهیلا سبحانی، نوبر قنبریان، علی جانلو بازی میکنند و جهانگیر
کوثری بهعنوان تهیهکننده، نادر معصومی بهعنوان مدیر فیلمبرداری، اصغر
آبگون بهعنوان صدابردار، هومن معصومی بهعنوان طراح صحنه، حسین صالحیان
بهعنوان طراح چهرهپردازی، حمیدرضا قطبی بهعنوان دستیار اول کارگردان و
علی معصومی بهعنوان برنامهریز فعالیت میکنند.منبع: شهرآرا، سه شنبه 26 بهمن 89